mirza mirza .

mirza

واحد شماره هشت طرح کرامت توکل


واحد شماره هشت طرح کرامت توکل


واحد شماره هشت طرح کرامت توکل فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 6       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : توکل به خدا یکی بود یکی نبود در زمان های قدیم در یکی از شهرها پیرمردی با زنش زندگی می کرد .کار این پیرمرد نانوایی بود و بعد از اتمام کار روزانه اش به ماهیگیری می رفت و ماهی هایی را که می گرفت برای مصرف خودشان به خانه می آورد .این پیرمرد در سخاوت و پاکی زبانزد خاص و عام بود و همه اهل شهر احترام خاصی برایش قائل می شدند چنان که از شهرهای دیگر هم به دیدنش می آمدند .کسانی که پول برای خرید نان نداشتند به آنها نان می داد .هر وقت به خانه وارد می شد تکیه کلامش این بود سلام زن تنورت داغه چایئت به راه و زنش هم به او خوش آمد می گفت و ماهییی که با خودش آورده بود و از دستش می گرفت و در تنور سرخ می کرد و با هم می خوردند . تا اینکه روزی شاه از آوازه و شهرت این پیرمرد به خشم می آید و به وزیرش می گوید باید کاری کنیم تا این پیرمرد در پیش مردم اعتبار خودش را از دست بدهد چرا که مردم اعتمادی که به او دارند به من که شاهشون هستم ندارند . وزیر نقشه می کشد تا اینکه ...

The post واحد شماره هشت طرح کرامت توکل appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۱۴:۴۹ توسط:mirza موضوع: نظرات (0)